اینجا که من رسیده ام …
ته دنیای بدون تو بودن است!!
همانجایی که شاید فکرش را هم نمی کردی دوام بیاورم!
ولی من ایستاده به اینجا رسیده ام!
خوب تماشا کن…
دلم هم تنگ نشده!
یعنی دلم را همانجا پیش خودت گذاشتم …
تو باش و دل من و همه فریادهایی که …
من ترانه می سرایم
تو ترانه می نوازی
در ترانه های من اشک است و بی قراری
یک بغل از ارزوهای محالی…
تا ابد چشم انتظاری…
فکر پایان و جدایی…
ترسم از این است که شاید
در نگاهت من بیابم ردی از یک بی وفایی…
فکر میکردم در قلب تو
محکوم به حبس ابدم
یکباره ...جا خوردم!!!
وقتی زندان بان بر سرم فریاد زد:
هی تو ..................آزادی
و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد....
ازاين پس تنهاادامه ميدهم درزيرباران........حتي به درخواست چترهم جواب رد ميدهم.........ميخواهم تنهاييم رابه رخ اين هواي 2نفره بكشم.........!!باران نيا..........من نه چتردارم نه يار.........نبارلعنـــــــتي"من"ديگر"ما"نيستم.
از شمع آموختم که :ایستاده بمیرم بی صدا بمیرم به پای دوست بمیرم ...
دلم گم شد تو رویای نگاهت،من از طوفان این دنیا فراری !
با دلشوره شدم غرق وجودت واسه آرامشم صد غصه داری . . .
تو با این عاشقی کردن عجینی،دلت لبریز از نوره همیشه !
مرا ببخش...
دلم گرفت از بس که تصمیم گرفتم از من ناراحت نشه و .. میخوام حرف دلم و بزنم اونم برای یه نفر ...
چه قدر بی تو تنهایم/ و چه قدر بی تو از گریه سرشارم/روزهای بی تو بر من/هر لحظه اش به اندازه ی تمام لحظه های بی کسی های لیلی گذشت/مرا ببخش که شبهای دلتنگی برای چشمان مهربانت
چشمان عاشقم گریست/مرا ببخش که هر لحظه تو را فریاد زدم/ اما چه کنم که آسمان حتی صدایم را نشنید
مرا ببخش که هر ثانیه،هر دقیقه و هر ساعت به تو فکر کردم/آنقدر که اکنون فقط به یاد تو قلب کوچکم می تپد
مرا ببخش که جز دل پريشاني چيزي برايت نداشتم / مرا ببخش که حرف گفته را نگفته گذاردم و آن گاهي گفتمش که دير بود / مرا ببخش که يادم اين گونه آزارت مي دهد / من از خود گذشته ام
مرا ببخش که هميشه مي گويم دوستت دارم / مرا ببخش اگر مي بينم که نيستي و باز هم از آن چه نبايد ، مي گويم / مرا ببخش اگر دل داده گي ات را براي خود مي خواهم / من مرده گي مي کنم
مرا ببخش که دل تنگ ات هستم / مرا ببخش که سخن از دل مي گويم / مرا ببخش که به وجود کس ديگر حسودي مي کنم / مرا ببخش نمي توانم ز ياد ببرمت / من آدميزاد گونه زيست نمي کنم
مرا ببخش که مي گويم مي خواهم باشي / مرا ببخش که مي خندم وقتي هستي / مرا ببخش اگر وقت بودنت چيزي جز دل داده گي نمي گويم / مرا ببخش اگر از نبودنت ناراحتم / من يک ديوانه ام
مرا ببخش که برايت نگرانم / مرا ببخش که وقت پريشاني ات از خود بيخود مي شوم / مرا ببخش اگر هر لحظه از روحت ، جسمت و حالت خبر مي گيرم / من آن يار بي غم نيستم
هر روز که می گذرد عشق و یادت در دفتر خاطرات ذهنم/پر رنگ تر و بی واهمه تر از دیروز یادگاری می نویسد/ اما باز هم مرا ببخش و بدان که حتی اگر تو بخواهی
تا آن لحظه که نفس می کشم
خواهم گفت :
مرا ببخش
مرا ببخش / خواهش ام زياد ست و وقت اندک / ببخش و ……….. ( نمي دانم مي پذيري يا …؟)
♥زندگی اجبار است .... مرگ انتظار است..... عشق یک بار است ..... جدایی دشوار است .....
یاد تو تکرار است
♥همیشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره جلوی همه گریه کنه
♥اگر می توانستم مجازاتت کنم از تو می خواستم به اندازه ای که تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشی
♥ اگه تو کوچه پس کوچ های دلم گم شدی.دنبال کسی نگرد که آدرس بهت بده چون غیر از تو کسی اونجا نیست
به این روح بزرگت غبطه خوردم به صبری که تو داری رو بدی هام !
نشد حتی یه بارم منصرف شی یه وقتایی که رنجیدی با حرفام . . .
چقدر گاهی بدم با قلب پاکت،گذشتی هر دفعه و من رو سیاهم !
تو بخشیدی من اما دل شکستم،با این ظلمم به تو غرق گناهم . . .
مرا ببخش...
به خاطر عطسه ای که کردم...!
ببخش ...
اگر شب ها ،به خواب می روم ...!
اگر پلک میزنم...!
مرا ببخش؛ به خاطر لحظاتی که از نگاه کردنت...
جا میمانم !!!
خودم میدانم ثانیه ها را حیف میکنم!
مرا ببخش...
"من"، یک دنیا خیره شدن ،
به چشمانت بدهکارم ...!!!
مرا میبخشی؟؟؟
مرا ببخش...
به خاطر عطسه ای که کردم...!
ببخش ...
اگر شب ها ،به خواب می روم ...!
اگر پلک میزنم...!
مرا ببخش؛ به خاطر لحظاتی که از نگاه کردنت...
جا میمانم !!!
خودم میدانم ثانیه ها را حیف میکنم!
مرا ببخش...
"من"، یک دنیا خیره شدن ،
به چشمانت بدهکارم ...!!!
مرا میبخشی؟؟؟
مرا ببخش...
چه قدر بی تو تنهایم/ و چه قدر بی تو از گریه سرشارم/روزهای بی تو بر من/هر لحظه اش به اندازه ی تمام لحظه های بی کسی های لیلی گذشت/مرا ببخش که شبهای دلتنگی برای چشمان مهربانت
چشمان عاشقم گریست/مرا ببخش که هر لحظه تو را فریاد زدم/ اما چه کنم که آسمان حتی صدایم را نشنید
مرا ببخش که هر ثانیه،هر دقیقه و هر ساعت به تو فکر کردم/آنقدر که اکنون فقط به یاد تو قلب کوچکم می تپد
مرا ببخش که جز دل پريشاني چيزي برايت نداشتم / مرا ببخش که حرف گفته را نگفته گذاردم و آن گاهي گفتمش که دير بود / مرا ببخش که يادم اين گونه آزارت مي دهد / من از خود گذشته ام
مرا ببخش که هميشه مي گويم دوستت دارم / مرا ببخش اگر مي بينم که نيستي و باز هم از آن چه نبايد ، مي گويم / مرا ببخش اگر دل داده گي ات را براي خود مي خواهم / من مرده گي مي کنم
مرا ببخش که دل تنگ ات هستم / مرا ببخش که سخن از دل مي گويم / مرا ببخش که به وجود کس ديگر حسودي مي کنم / مرا ببخش نمي توانم ز ياد ببرمت / من آدميزاد گونه زيست نمي کنم
مرا ببخش که مي گويم مي خواهم باشي / مرا ببخش که مي خندم وقتي هستي / مرا ببخش اگر وقت بودنت چيزي جز دل داده گي نمي گويم / مرا ببخش اگر از نبودنت ناراحتم / من يک ديوانه ام
مرا ببخش که برايت نگرانم / مرا ببخش که وقت پريشاني ات از خود بيخود مي شوم / مرا ببخش اگر هر لحظه از روحت ، جسمت و حالت خبر مي گيرم / من آن يار بي غم نيستم
هر روز که می گذرد عشق و یادت در دفتر خاطرات ذهنم/پر رنگ تر و بی واهمه تر از دیروز یادگاری می نویسد/ اما باز هم مرا ببخش و بدان که حتی اگر تو بخواهی
تا آن لحظه که نفس می کشم
خواهم گفت :
مرا ببخش
مرا ببخش / خواهش ام زياد ست و وقت اندک / ببخش و ……….. ( نمي دانم مي پذيري يا …؟)